
ترتیب دادن سفر برای صید هوکو در خارج از کشور همیشه دشوار بوده، ولی در دوران همه گیری به شدت سخت شده است. با این حال تصمیم گرفتیم در ژانویه 2021 شانسمان را امتحان کنیم.
بعد از آماده کردن همه تست ها و مدارک کووید پریدیم توی ماشین و از مرز اتریش و اسلوونی رد شدیم. وقتی به محل مورد نظر در اسلوونی رسیدیم متوجه شدیم همه رودها دچار سیلاب شده اند.
چه کار باید می کردیم؟ برمی گشتیم به خانه؟ البته که نه! یک روز وقت گذاشتیم و در حالی که باران شدیدی می بارید، رودها را بررسی کردیم و در اطراف دریاچه Bled گشتی زدیم. تصمیم گرفتیم اقامتمان را یک روز بیشتر و روز بعد ماهیگیری را آغاز کنیم. برنامه خاصی داشتیم…
مشکل بالا بودن سطح آب
شب شده بود و با طی مسافتی 1 کیلومتری در برف سنگین به اولین آبگیر رسیدیم. خسته بودیم اما باانگیزه. سرحال بودن یکی از ملزومات سفرهای اکتشافی هوکو است.




ماهیگیری را یک ساعت قبل از طلوع آغاز کردیم. برای صید هوکو در تاریکی باید از طعمه هایی بهره بگیرید که ارتعاش زیادی ایجاد می کنند. crankbait هایی مثل Wes tin Platypus، Bad Angler یا Rapala Super Shad Rap یا spinnerbait هایی مثل Wes tin Monster Vibe.
ما هم به طور دقیق به این شکل ماهیگیری می کردیم. و بله! کمی پیش از طلوع خورشید برادرم Milan Filip اولین هوکوی زندگی اش را گرفت. دو برادر در بحبوحه زمستان کنار هم در تاریکی ایستاده بودیم و صید اولین هوکو حس خیلی خوبی به ما می داد.


من اولین هوکوی خود را 5 سال قبل در همان حوالی گرفته بودم. صید هر هوکو برای کل تیم ماهیگیری موفقیت بزرگی محسوب می شد و ماهی های حدود 60 سانتی سفر را به یک تجربه موفق تبدیل می کردند. خیلی از صیادان هوکو سال هاست منتظر صید اولین هوکوی خود هستند.
خیلی ها هرگز این حس را تجربه نمی کنند. برای بعضی از ما این مثل یک قهوه غلیظ است. افرادی که به آن معتاد شوند برای همیشه از دست می روند. شروع خوبی بود ولی منتظر معجزه های حقیقی بودیم.
سطح آب خیلی بالا بود ولی شرایط بد نبود. حدود یک ساعت بعد ماهی به قلاب Miroslav Vojtek زد. ماهی بزرگی به قلابش افتاده بود و وقتی آن را به تور انداخت داشتیم فریاد می زدیم. آن قدر بلند که سنگ های دره کنارمان شروع به ریزش کردند. Kanta!!! (به معنی هوکوی بزرگ در زبان اسلونیایی) «هیولا!».
ولی اشتباه می کردیم. هوکوی بزرگی نبود. قزل آلایی بود عظیم الجثه! شاید بزرگ ترین قزل آلای رودهای اروپا در تور ما بود. طول آن باورنکردنی بود و به 94 سانت می رسید. یک صید تکرار نشدنی برای Miroslav Vojtek. پنج سال پیش وقتی با David Chalupka، Jan Matějka و Jure Useničnik در اسلوونی ماهیگیری می کردم، David یک خال قرمز بی نظیر 87 سانتی گرفت.
ولی این ماهی به طور کامل از یک بعد دیگر آمده بود. رنگ بندی عجیبی داشت و به عقیده ما قزل آلای دریاچه ای یا ترکیب خال قرمز و ماربل بود. حالت اول محتمل تر بود ولی شناسایی دقیق آن نیاز به تست دی ان ای داشت که با توجه به رها شدن ماهی امکان پذیر نبود. اهمیتی هم نداشت، چون صید بسیار خوبی بود.

برگردیم به ماهیگیری. ما چندین کیلومتر را در برف عمیق نقطه به نقطه پیموده بودیم، چون جاده های برفی پوشیده از برف بودند و استفاده از ماشین امکان نداشت. تنها ردپای که دیده می شد رد پای خودمان و حیوانات بود- گاهی حتی گرگ و خرس. قسمت هایی از مسیر را حتی در آب های عمیق و خطرناک پیموده بودیم. کاملا از پا افتاده بودیم و در طول 12 ساعت ماهیگیری تا زمان تاریک شدن هوا فقط چند تا رنگین کمان گرفته بودیم. با این حال روز به یاد ماندنی بود.
روز بعد با یک استراتژی متفاوت به همان رود بازگشتیم و میلان قبل از طلوع یک هوکوی حدود 60 سانتی گرفت. چه سفری! ماهی ها در صبح خیلی فعال بودند، ولی آب رود خیلی پایین تر آمده و شفاف تر بود. هم خوب بود هم بد.
بعد از آن چند رنگین کمان گرفتیم، چند محل خوب را یافتیم و Miroslav اولین هوکوی خود را صید کرد- ماهی 70 سانتی که سفر ما را بسیار لذت بخش کرد. بعد از این صید فعالیت ماهی ها متوقف شد.

هنوز زمان داشتیم تا محل های خوبی را برای ماهیگیری در عصر بیابیم.
ولی برنامه ماهیگیری عصر هم ناموفق بود. جای تعجب هم نداشت، چون ممکن است 30 روز پشت سر هم هیچ هوکویی صید نکنید. تصمیم گرفتیم برای روز بعد که آخرین روزمان بود رود دیگری را برگزینیم.
پایان بزرگ
تنها کسی که هوکو نگرفته بود من بودم. ولی ناراحت نبودم، چون صید هر هوکو یک موفقیت برای کل تیم محسوب می شود و اگر دوستانم خوشحال باشند من هم خوشحال می شوند. در عین حال قبلا هوکوهای بزرگی گرفته بودم، از جمله یک هوکوی 114 سانتی. در عین حال می دانستم شرایط رود خوب است و شانس بالایی برای صید یکی دیگر داریم.

فقط کافی بود که پرتاب کنم و به خودم باور داشته باشم. دوستانم فضای بیشتری در رود و فرصت انجام اولین پرتاب در هر آبگیر را به من دادند. این کار در تیم های صید هوکو طبیعی است و من هم در گذشته برای دیگران همین کار را کرده بودم. انتخاب من برای اولین مکان صید در روز آینده معلوم بود.
دقیق می دانستم که برای صید هوکوهای عظیم الجثه روی کدام سنگ رود باید بایستم و در کدام جهت پرتاب کنم و می دانستم که پرتاب ها باید بلند باشند.
دما حدود منفی 10 درجه سانتی گراد بود. داشتم با سلاح خودم که یک چوب Hucho Westin W3 به طول 265 سانت ماهیگیری می کردم. در آن شرایط یخبندان باعث می شد چند متر بیشتر پرتاب کنم و این موضوع حیاتی بود. بعد از پرتاب پنجم ماهی به طعمه حمله کرد.
می دانستم که ماهی بزرگی است و جریان آب هم تند بود. نباید می گذاشتم حتی یک متر هم دور شود. ترمز چرخ روی سفت ترین حالت بود. دستم را روی اسپول گذاشته بودم و چوب را می کشیدم. دوباره این حس به من دست داد که حاضرم همه پولم را بدهم تا نخی داشته باشم که پاره نمی شود.
زانوهایم به لرزه افتاده بود و قلبم شدید می تپید. سعی داشتم هوکو را در آبگیر نگه دارم ولی جریان ماهی را به سمت درختی راند که قابل دسترس نبود. حدود 2 دقیقه در همان حالت بودیم. نه من می توانستم تکان بخورم نه هوکو.
خوشبختانه کمی بعد Milan توانست ماهی را از کنار درخت فراری دهد. وقتی ماهی از آنجا گریخت، Miroslav با تور ماهیگیری در همان نزدیکی منتظر بود. و تمام! ماهی را گرفتیم. صید این هوکوی 105 سانتی یک پایان بسیار خوب برای آن سفر رویایی صید هوکو بود.
محلی ها هوکویی با این سایز را «kanta» می نامند که به معنای سطل است، چون هر چیزی را می توان درون این ماهی جا داد. همیشه آن را به یاد خواهم داشت. برای شما هم آرزوی «صید هوکو» را دارم.
