نیمه اسفند ماه دوستم مرا برای گرفتن ماهی کولی برد که تازه سر و کله اش در رودخانه ای در ایزد شهر پیدا شده بود.
صبح زود رفتیم و من در جایی از رودخانه مستقر شدم ولی آنچه که دیدم تمام لذت ماهیگیریم را تحت الشعاع قرار داد.

درست در مقابلم چند درخت بود که بیشتر از برگ درخت که به خاطر زمستان نداشت، پلاستیک داشت.
با تاسف فقط به این منظره نگاه می کردم و فکر می کردم ما با طبیعت خود چه کار می کنیم و چگونه می توانیم همه را توجیه کنیم که زباله پلاستیک دشمن ماست و زندگی ما، خانواده ما و مردم کشور ما و دنیا را مسموم می کند.
بیایید از خودمان شروع کنیم. هرگز کیسه پلاستیک را در طبیعت رها نکنیم و با زباله پلاستیک به صورت جداگانه جمع آوری کنیم. کیسه ها و بطری های پلاستیکی را به صورت زباله در سطل آشغال نریزیم و این سم ها را جداگانه بگذاریم تا با بازیابی آنها به محیط زیستمان کمک کنیم .
صبح زود رفتیم و من در جایی از رودخانه مستقر شدم ولی آنچه که دیدم تمام لذت ماهیگیریم را تحت الشعاع قرار داد.
موفق باشید
مهدی هروی