فصلنامه شکار و ماهیگیری

سگ دندان

 -کسی که منتب* میزنه، اولویتتش اون ماهی باشه که قلاب تو دهنش نیست!

حسین این را گفت و ماهی را به کنار قایق هدایت کرد. سکن**های غول پیکر -که وزن هرکدامشان به پانزده کیلوگرم ﻣﻰرسید- زیر قایق دور ﻣﻰزدند.

نورافکن های قایق عمق آب را حسابی روشن کرده بودند و ماهی ها با رنگ سبز زیتونی زیبا به وضوح دیده ﻣﻰشدند. ناخدا منتب به دست به لبه قایق رفت.

به محض برخورد منتب با سطح آب، یکی از ماهی ها به سرعت در تاریکی اعماق آب ناپدید شد و حالا تنها ماهی به قلاب افتاده بود که زیر نور نورافکن ها در عمق نیم متری زیر قایق تقلا ﻣﻰکرد.

 امیر به لبه قایق آمده بود و با چهره هیجان زده شاهد درگیری حسین با ماهی بود. نمی دانم در آن لحظه ها به چه چیزی فکر ﻣﻰکرد؛ شاید از اعماق قلبش دعا ﻣﻰکرد که مبادا شکارش از دست برود. شاید هم از اینکه ادامه مبارزه را به حسین سپرده بود پشیمان شده بود. البته مقصر هم نبود. درگیری با آن ماهی جنگنده بیش از ده دقیقه طول کشیده بود و در دقیقه های آخر -بعد از اینکه ماهی را به سطح آب رسانده بود- بازویش دچار گرفتگی شده و به ناچار چوب را به حسین داده بود.

لحظاتی بعد، ناخدا با ضربه محکم منتب ماهی را مهار کرد و به داخل قایق کشاند.

شادی وصف ناپذیری فضای دوستانه بینمان را پر کرده بود. شعف خاصی در چهره همه بچه ها به خصوص امیر موج ﻣﻰزد. اما حال حسین، حال دیگری بود.

 این را کسی مثل من که تدریس بخشی از برنامه زندگیش است به خوبی درک ﻣﻰکند. بار ها تجربه کرده ام که دیدن موفقیت شاگرد سطح بالاتری از شادی را نسبت به موفقیت شخصی در انسان ایجاد ﻣﻰکند.

 لحظاتی بعد لور ها یکی پس از دیگری به آب انداخته شد و با روحیه مضاعف دوستان، Spin-jigging دوباره آغاز شد.

 

این روش همانطور که از نامش پیداست، تلفیقی است از روش های Spinning و Vertical jigging. رکن اصلی این روش، لور(ماهیک) (طعمه مصنوعی) خاصی است که با ابعاد و وزن زیادش از سایر طعمه های مصنوعی متمایز ﻣﻰشود.

 اولین بار حدود ده سال پیش بود که در یک برنامه ماهیگیری قایقی در آب های استان بوشهر این روش را دیدم. ناخدای قایقی که به اتفاق دوستان همراهش بودیم، لور های نوزده سانتیمتری مارک Halco را با لیدر استیل (سیم بکسل) نیم متری و نخ مونوفیلامنت سایز هشتاد به عمق آب ﻣﻰفرستاد و بعد با ریتم ثابتی جمع ﻣﻰکرد. اساس کارش  به طور تقریبی مشابه Vertical Jigging بود. با توجه به شناختی که تا آن زمان از محصول های Halco داشتم، آنچه ﻣﻰدیدم برایم بسیار عجیب بود.

ﻣﻰدانستم این لور ها فقط برای اسپینینگ ساحلی و ترولینگ طراحی شده اند و وزن کمی دارند. پس لور مورد استفاده ناخدا چطور با این سرعت به عمق آب ﻣﻰرفت؟

آن روز در راه برگشت به اسکله، ناخدا در جواب سوالم توضیح داد که فضای خالی داخل لور را با سرب مذاب پر ﻣﻰکنیم تا به وزن مناسب برسد و بتوانیم به این روش از آن استفاده کنیم.

 طی این مرحله برای جلوگیری از سوختن لور آن را درون یخ قرار ﻣﻰدهیم و سپس از سوراخی که در انتهایش تعبیه کرده ایم، سرب مذاب را داخل لور ﻣﻰریزیم.

در برنامه ای که شرح آن به صورت این مقاله درآمد، در نزدیکی سکوی نفتی رخش (رشادت) در عمق حدود هشتاد متری طی دو شب متوالی از این نوع لور استفاده کردیم.

 البته حسین به جای استفاده از سرب مذاب، داخل لورها را با ساچمه سربی شماره ده پر کرده بود که علاوه بر بالا بردن وزن لور تا حدود دویست و پنجاه گرم، مزیت ایجاد صدا را هم به آن افزوده بود. اخیراً برند KTC نیز لور های مخصوص اسپین-جیگینگ با وزن مناسب نیز تولید ﻣﻰکند که برای استفاده، نیازی به هیچگونه تغییر ندارد.

دقایقی بعد، به طور ناگهانی چوب دوتکه Crocodile در دستانم تا مرز شکستن خم شد. چرخ طوری کلاچ می  داد که لحظات اول هیچ امیدی به پیروزی نداشتم. حسین که انگار حالم را حس کرده بود کنارم آمد:

-پمپ کن مسعود جان، پمپ کن. یا سکنه یا هامور.

این را گفت و منتب به دست به عمق آب خیره شد. صدای زوزه کلاچ بلند بود و ماهی که به نظر ماهی سنگینی ﻣﻰآمد با تمام توان ﻣﻰجنگید.

-سرخوووووووووووووووووووووو….

با شنیدن این کلمه، آدرنالین داشت از چشمانم ﻣﻰزد بیرون. چوب را با دست راست محکم نگه داشته بودم و با دست چپ با قدرتی که انگار صد چندان شده بود دسته چرخ را ﻣﻰچرخاندم. دقایقی بعد ماهی به زیر سطح رسید و حسین با ضربه محکم منتب آن را به داخل قایق آورد.

-خوب آقا مسعود، الان چه حالی داری؟

– دارم عشق ﻣﻰکنم، عشق.

بی تردید آنچه گفتم، تمام واقعیت بود. در تمام زندگیم عاشق طبیعت بوده ام و خواهم بود.

زانو زدم روی سینه قایق. در یک دستم چوب ماهیگیری بود -که رد انگشتانم در اثر فشار زیاد روی دسته اش مانده بود- و با دست دیگرم به زحمت سرخوی زیبا را نگه داشته بودم. عکاسی که تمام شد، به دقت نگاهش کردم. فلس های درشت، رنگ قرمز مایل به صورتی و دندانهای تیزش تداعی کننده نام محلی اش بود: «سرخو سگ دندان».

دقایقی گذشت. نیمه شب نزدیک بود و در بهترین ساعات صید بودیم و وقت زیادی هم از برنامه باقی نمانده بود. حسین برای چندمین بار روش کار را توضیح داد:

-لور رو آزاد کنین و صبر کنین تا به کف برخورد کنه. به محض برخورد لور به کف نخ رو با سرعت جمع کنین تا لور گیر نکنه. ده ثانیه با سرعت زیاد به جمع کردن ادامه بدین و بعد برای سه چهار ثانیه با سرعت خیلی کم ادامه بدین و به تناوب همین سیکل رو تکرار کنین. ماهی در لحظاتی که سرعت جمع کردن نخ رو تغییر ﻣﻰدین به لور ﻣﻰزنه.

به وضوح مشخص بود که حسین لوازم برنامه را هم به دقت برای همین روش انتخاب کرده بود. دویست و هشتاد متر نخ Bride (بافته) سایز 0.35 با کشش پنجاه کیلوگرم روی چرخ Fixed-Spool با دور 5:1 نصب شده روی چوب کروکودیل دو تکه به طول 1.8 متر.

با توجه به اینکه در کار قایقی نیازی به پرتاب وجود ندارد، چوب های کوتاه تر به شرط دارا بودن استحکام کافی آزادی عمل بیشتری به شما خواهند داد. چرخ فیکسد اسپول دور بالا نیز امکان جمع کردن نخ با سرعت مناسب را برای شما فراهم ﻣﻰسازد.

 

لور های مخصوص این روش، در صورتی که در زمان جمع کردن به سرعت کافی برسند، لرزش خاصی در انتهای چوب ایجاد ﻣﻰکنند که ﻣﻰتواند راه خوبی برای تشخیص سرعت مناسب جمع کردن نخ باشد. در این حالت لور به حرکت دورانی خاصی ﻣﻰرسد و به خوبی نقش یک شکار مناسب را برای ماهیان هدف مثل شیر، باراکودا، هامور و … ایفا ﻣﻰکند.

در ضمن با توجه به اینکه اغلب نخ های براید از استتار خوبی برخوردار نیستند، استفاده از لیدر فلوئوروکربن با کشش کافی موجب بالا رفتن راندمان صید خواهد شد.

 در بسیاری موارد نیز صیادان جنوب استفاده از لیدر استیل (بکسل) را ضروری ﻣﻰدانند. البته تا جایی که تجربه اندک بنده در ماهیگیری آب شور اجازه ﻣﻰدهد، بریدن نخ مونوفیلامنت زیر دندان ماهی، پدیده ای است که بیشتر در ماهیگیری ساحلی رخ ﻣﻰدهد. چراکه در نواحی نزدیک ساحل گونه های ماهی که دهان منقار مانند (مثل ماهی بادکنکی یا Fugo) یا دندان های متراکم دارند بیشتر دیده ﻣﻰشوند.

در ضمن در صید ساحلی با طعمه های طبیعی و ریسه کف خواب، به ناچار قلاب و طول کوتاهی از نخ درون دهان ماهی قرار ﻣﻰگیرد و به دلیل برخورد نخ با دندان های ماهی احتمال بریدن نخ وجود خواهد داشت.

 اما در استفاده از لور یا سایر طعمه های مصنوعی، به دلیل درگیری کمتر نخ با دندان های ماهی احتمال بریدن نخ به مراتب کمتر است.

فقط در صورت حمله ماهی در زمان پائین رفتن لور که هیچ مقاومتی در برابر حرکت آن وجود ندارد خطر بریدن لیدر و از دست رفتن لور وجود خواهد داشت. چراکه در این شرایط ممکن است ماهی لور را به طور کامل ببلعد و انتهای لیدر زیر دندان های ماهی بریده شود.

 توجه داشته باشید که استفاده از سیم بکسل با وجود  اینکه خطر از دست رفتن لور را کاهش ﻣﻰدهد معایب خاص خود را هم داراست. به خصوص لیدر های ضخیم و رنگ نشده به دلیل اینکه استتار خوبی ندارند راندمان صید را به طرز چشمگیری کاهش ﻣﻰدهند.

شب از نیمه گذشته بود و نور و صدای وهم آور مشعل سکوی نفتی در رقابتی نابرابر، زیبایی و آرامش مهتاب را به چالش ﻣﻰکشید. نور زرد مشعل، سطح دریا و داخل قایق را مثل روز روشن کرده بود.

به این فکر ﻣﻰکردم که ای کاش در کنار گسترش صنعت نفت و صنایع مشابه، صنعت توریسم کشورمان هم توسعه یافته بود. ای کاش مجبور نبودیم برای یه برنامه ماهیگیری ساده، هفتاد مایل از ساحل دور شویم. ای کاش…

در فکر همین «ای کاش» ها بودم که ناگهان قلاب با شدت عجیبی کشیده شد. این بار علاوه بر قدرت زیاد ماهی، سرعت حرکتش هم حیرت آور بود.

از شدت هیجان فریاد ﻣﻰکشیدم. به هیچ چیز و هیچ کس غیر از شکارم فکر ﻧﻣﻰکردم. تمام افکار وحشی از ذهنم گریخته بودند. چوب را با تمام قدرت نگه داشتم که مبادا از دستم آزاد شود. با تلاش زیاد ماهی را به سطح آب کشاندم که ناگهان با سرعت خارق العاده ای در سطح آب تا فاصله حدود هفتاد متر از قایق دور شد.

بیشتر شبیه حرکت یک شهاب در آسمان بود تا حرکت یک ماهی. بعد انگار که خسته شده باشد در همان فاصله بدون اینکه به عمق برود به تقلا ادامه داد. خوشبختانه کلاچ چرخ را به دقت تنظیم شده بود، وگرنه به طور قطع شکار را از دست ﻣﻰدادم. ناخدا که انگار در این لحظه ها ماهی را دیده بود به آرامی گفت: «دارو*».

پس از دقایقی تلاش بالاخره موفق شدم ماهی خسته را به کنار قایق بکشانم. با ضربه منتب حسین، این ماهی هم به دام افتاد. یک ماهی تن زیبا با وزن حدود هشت کیلوگرم. قلاب عقبی لور به طور کامل داخل دهانش بود و قلاب جلویی از بیرون به آبشش ماهی گیر کرده بود.

 خون از تمام سر و صورتش روان بود و عکاسی که به اتمام رسید، خون تمام سطح سینه قایق را قرمز کرده بود. ماهی را که داخل یخچال قایق گذاشتیم، با دستمال قایق را تمیز کردم.

کم کم صبح شده بود و وقت رفتن فرا رسیده بود. حالا فقط باراکودا های یکی دو کیلویی بودند که به قلاب ها ﻣﻰزدند. در راه برگشت، احساس به طور کامل متفاوتی نسبت به دو روز پیش داشتم.

 

از اینکه توانسته بودم بخش دیگری از زیبایی خلقت را درک کنم احساس موفقیت ﻣﻰکردم. اگرچه دوشب بی خوابی کشیده بودم، اما احساس ﻣﻰکردم برای بقیه عمرم کسی هستم که ماهیگیری Big game انجام داده و تروفه های خوبی هم به دست آورده.

در پایان لازم ﻣﻰدانم یادآور شوم هدفم از بیان این مثال ها، معرفی روش اسپین-جیگینگ و نشان دادن تنوع گونه هایی است که ﻣﻰتوانند هدف این روش قرار گیرند.

علاوه بر موارد ذکر شده، در این برنامه ماهیان دیگری مانند باراکودا، کبوتر (Amberjack) و یال اسبی (Trichiuridae) نیز در تعداد بالا صید شد که نشان دهنده کارآیی بالای این روش در صید ورزشی ﻣﻰباشد. حتی همراه نوجوانمان شایان که تا آن زمان تجربه ماهیگیری قایقی نداشت هم در سایه آموزش مناسب، یک باراکودای به نسبت بزرگی صید کرد.

مورد دیگری که ذکر آن ضروری به نظر ﻣﻰرسد مسئله دریازدگی است. بروز این مشکل برای افراد تازه کار تا حد زیادی اجتناب ناپذیر است، اما رعایت رژیم غذایی قبل و حین برنامه و استفاده از دارو های مناسب به رفع این مشکل کمک خواهد کرد.

علاوه بر این، موقعیت اجرای برنامه، فصل و زمان مناسب، شرایط جذر و مد، وضعیت آب و هوا، جریان های آب، همه و همه نشان دهنده اهمیت آموزش در این رشته ورزشی است. موضوعی  دیگر که می توان گفت این رشته ورزشی، به شدت مورد غفلت قرار گرفته است.

Hunting Fishing Magazine

Facebook
Twitter
WhatsApp
Email
Print